جدول جو
جدول جو

معنی فریضه گشتن

فریضه گشتن
(دِ تَ گَ تَ)
واجب شدن. فرض شدن. فریضه گردیدن: پس فریضه گشت سالاری محتشم را نامزد کردن. (تاریخ بیهقی). رجوع به فریضه شود
لغت نامه دهخدا