جدول جو
جدول جو

معنی فریاد جستن

فریاد جستن
(دِ کَ / کِ دَ)
استغاثه کردن. دادخواستن. تظلم. دادخواهی. (یادداشت مؤلف) :
چو بیچاره گشتند و فریاد جستند
بر ایشان ببخشود یزدان کرکر (؟)
دقیقی.
از او فریاد جست و عذرها خواست. (مجمل التواریخ و القصص). رجوع به فریاد شود
لغت نامه دهخدا