معنی فرهومند فرهومند(فَ مَ) فرمند. (حاشیۀ برهان چ معین). مرد نورانی پاکیزۀ روزگار باشد. (برهان). فرهمند. رجوع به فره و فر شود لغت نامه دهخدا