نوری است از جانب خدای تعالی که بر خلایق فایز می شود که بوسیلۀ آن قادر شوند بریاست و حرفتها و صنعتها و از این نور آنچه خاص است بپادشاهان بزرگ عالم و عادل تعلق گیرد... (از برهان تلخیص از توضیح کلمه خوره) : پدید آمد آن فرۀ ایزدی برفت از دل بدسگالان بدی. دقیقی. ز من بگسلد فرۀ ایزدی گر آیم به کژی و نابخردی. فردوسی. چنان شاه پالوده گشت از بدی که تابید از او فرۀ ایزدی. فردوسی. بدو گفت موبد انوشه بدی جهاندار با فرۀ ایزدی. فردوسی. آنکه همی درخشد از روی او رادی و فضل و فرۀ ایزدی. فرخی. ز سر تا قدم صورت بخردی پدیدار از او فرۀ ایزدی. نظامی. رجوع به فر و خورده شود