معنی فرونوردیدن فرونوردیدن (دِ تَ) طی کردن. درهم پیچیدن. جمع کردن: بساط عمر مرا گو فرونوردزمانه که من حکایت دیدار دوست درننوردم. سعدی. رجوع به نوردیدن شود لغت نامه دهخدا