معنی فروگشادن
- فروگشادن (دِ بُ دَ)
- بازکردن موی و آنچه بدان ماند. فروهشتن:
کمند زلف ز مه عارضان به لهو و طرب
فروگشای و همی گیر ماه را به کمند.
سوزنی.
گردون فروگشاد کمند از میان تیغ
ایام برگرفت ره از گردن کمان.
؟ (از ترجمه تاریخ یمینی).
رجوع به فروهشتن شود
