معنی فروگسستن فروگسستن (دِ بَ گِ رِ تَ) قطع شدن. از هم گسستن: سلک جمعیت ایشان فروگسست. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به فروگسلیدن شود، قطع کردن. فروگسلانیدن. رجوع به فروگسلانیدن شود لغت نامه دهخدا