معنی فروگذاشت
- فروگذاشت (لِ وا طَ)
- فروگذاشتن. فروگذار کردن.
- فروگذاشت کردن، نپرداختن به کاری و خودداری از انجام آن: فروگذاشت نمی کنم در باب او. (تاریخ بیهقی). امیرالمؤمنین فروگذاشت نمی کند مصلحت خلافت را. (تاریخ بیهقی). رجوع به فروگذاشتن شود.
، (اصطلاح موسیقی) فروداشت. مقابل برداشت. رجوع به فروداشت شود
