معنی فروکندن
فروکندن
(دِ اَ گَ تَ)
کندن و ریختن. کشیدن و کندن. رجوع به فروکنده شود
لغت نامه دهخدا
⚡ جستجوی واژه " فروکندن " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...