جدول جو
جدول جو

معنی فرموش کردن

فرموش کردن
(دَ تَ / تِ بَ تَ)
از یاد بردن. مقابل فرموش شدن:
هر دو فرموش کن که مرد کریم
هم خطا هم عطا کند فرموش.
خاقانی.
چون کند آیت وفا فرموش
کآخر ’أوفوا بعهدی’ از سور است.
خاقانی.
که چندان خفت خواهی در دل خاک
که فرموشت کند دوران افلاک.
نظامی.
گر سگی خود بود مرقعپوش
سگدلی را کجا کند فرموش.
نظامی.
پذرفته که پیشت آورم نوش
پذرفتۀ خویش کرده فرموش.
نظامی.
رجوع به فراموش کردن شود
لغت نامه دهخدا