جدول جو
جدول جو

معنی فرفخ

فرفخ(فَ فَ)
خرفه. معرب پرپهن. (منتهی الارب). بقلهالحمقاء که آن را فرفیر نیز گویند و آن رجله است. (اقرب الموارد). پرپهن. رجله. بقلهالحمقاء. نجله. مویزآب. تخمگان. (یادداشت به خط مؤلف). بقلهالحمقاء. (فهرست مخزن الادویه). دندانسا. (از نزهه القلوب) ، کفۀ گندم. (منتهی الارب). الکعابر من الحنطه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا