جدول جو
جدول جو

معنی فرغردن

فرغردن
(مَ زی یَ دَ)
آغشتن. سرشتن. (یادداشت به خط مؤلف). خیسانیدن. تر کردن. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فرغاریدن شود
لغت نامه دهخدا