معنی فرعه فرعه(فَ عَ) یک شپش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، کمان از شاخ ناشکافته یا کمان بهتر از کمانها. (منتهی الارب). فرع. (از اقرب الموارد) ، جای بلند. ج، فراع. (منتهی الارب). سر کوه و بلند جای از آن. (اقرب الموارد). رجوع به فرع شود لغت نامه دهخدا