معنی فرسک فرسک (فِ سِ) شفتالو یا نوعی از آن، تنک پوست یا سرخ رنگ. یا شفتالویی که از هستۀ خودشکافته گردد. (از منتهی الارب). شفتالو را گویند و آن میوه ای است معروف. (برهان). شفتالوی بی پرز. شلیل. تالانه. زلیق. شفترنگ. چلازه. (یادداشت به خط مؤلف) لغت نامه دهخدا