معنی فرخمیدن فرخمیدن (مُ زَوْ وَ کَ دَ) پنبه دانه از پنبه برآوردن و حلاجی کردن. (برهان). غاژ کردن. پنبه زدن. (یادداشت به خط مؤلف). فخمیدن. فلخیدن. رجوع به فخمیدن شود لغت نامه دهخدا