معنی فراق کشیدن فراق کشیدن (دَ فُ شُ تَ) تحمل جدایی کردن. هجران کشیدن: غم زمانه خورم یا فراق یارکشم به طاقتی که ندارم، کدام بار کشم. سعدی. رجوع به فراق شود لغت نامه دهخدا