مولانا فتح اﷲ، از جملۀ کاتبان بی نظیر مسلم است و جمیع خطوط از غبار و ثلث و غیرهما به یک قلم مینویسد در غایت خوبی و زیبائی و کسی بسیار خوش صحبت است و بسیار اشعار استادان یاد داردو سلطان صاحب قران از تبریز به استانبول آورده و اول کاتب معتبر شاه اسماعیل صوفی بوده و حالی کاتب سلطان روم است ولیکن چون فضایل اعتباری ندارد او نیز اعتباری ندارد و معیشت بسهولت نمیگذراند و مولانا به افلاس کریم است و شعر نیکو میگوید و این شعر از اوست: شعر چه شد ای بیوفا کز ما نکردی یاد و بگذشتی چراغ عیش ما کشتی روان چون باد و بگذشتی. و له بدور آن دهن ای غنچه به که لب نگشائی که پرده ات بدرد آخر و بهیچ برائی. (ترجمه مجالس النفائس ص 393)