معنی فتالیده فتالیده (فَ / فِ دَ / دِ) اسم مفعول از فتالیدن. پراکنده کرده: وآن شرر گویی طاووس به گرد دم خویش لؤلؤ خرد فتالیده به منقار بود. منوچهری لغت نامه دهخدا