معنی فارغ شدن فارغ شدن (دُ دَ) فراغت یافتن. آسوده شدن: دیدی اندر صفای خود کونین شد دلت فارغ از جحیم و نعیم. ناصرخسرو. رجوع به فارغ شود، زاییدن. وضع حمل، بار نهادن و بار انداختن لغت نامه دهخدا