جدول جو
جدول جو

معنی فاخیدن

فاخیدن
(مَ نَ / نِ کَ دَ)
واخیدن. چیدن. برکندن، زدن، پنبه زدن. حلاجی کردن، نیزه افکندن، گرفتن، فراهم آوردن. گرد کردن. (ناظم الاطباء). و رجوع به واخیدن شود
لغت نامه دهخدا