جدول جو
جدول جو

معنی غیس

غیس
جمع واژۀ غیساء، بمعنی زلف انبوه، یقال: لمم غیس، (از اقرب الموارد)، صاحب منتهی الارب آرد: لمم غیس، زلف انبوه بسیار درهم پیچیدۀ خوش - انتهی
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با غیس

غیس

غیس
بمعنی غیص یعنی گل و لای. (دزی ج 2 ص 234). رجوع به غیص و غوص شود
لغت نامه دهخدا

آیس

آیس
نومید: مرد ناامید شونده نومید مایوس. (بود شیخی عالمی قطبی کریم اندران منزل که آیس شد ندیم)، جمع آیسان: (لیک خورشید عنایت تافته است آیسان را از کرم دریافته است)
فرهنگ لغت هوشیار

تیس

تیس
نهار بز نر تکه درختی ازتیره گل سرخیان که برگهایش مرکب است. گلهایش سفید خوشه یی ومیوه اش ریز و گرد است. چوب این درخت سخت و رنگین و قرمز رنگ است غبیرای بری پرنده انگور
فرهنگ لغت هوشیار