معنی غیژان غیژان غیژنده، خزنده و بر شکم رونده، رجوع به غیژیدن شود: حابی، تیری که بر زمین غیژان رسد بر نشانه، ضد زاهق، (منتهی الارب)، در حال غیژیدن، رجوع به غیژیدن شود لغت نامه دهخدا