معنی غوص کردن غوص کردن (دَ دَ) فرورفتن در آب. (ناظم الاطباء). غوطه خوردن. غوطه زدن. رجوع به غوص شود: گهر ناید بکف بی غوص کردن. کاتبی. ، غور کردن. استقصاء. تعمق. دقت در دانستن حقیقت و کنه چیزی. رجوع به غوص شود لغت نامه دهخدا