معنی غوز غوز برآمدگی سخت وزشت که بر پشت برخی از مردم باشد، پشت خمیده و دوتاشده، قوز، کوز، کوژ، کل، رجوع به قوز و کوژ شود، - سر غوز افتادن، به لجاج ناچار شدن، - غوز بالای غوز، زشتی، رنج، زیانی بر سر زشتیی یا رنجی یا زیانی و امثال آن، رجوع به قوز شود لغت نامه دهخدا