کوشش تمام کردن و بنهایت چیزی رسیدن. دقت کردن در کاری. به دقت مورد رسیدگی قرار دادن. استقصاء. تقصی: در مقامی که غور باید کرد قطره و بحر بیکرانه یکی است. صائب (از انجمن آرا) (از آنندراج). ، غور کردن جراحت، عمیق شدن جراحت و عمق پیدا کردن: و در وقت قاآن، توراکیا خاتون را با جماعتی از اصحاب حضرت کینه ای در احنای سینه متمکن گشته بود و آن جراحت غور کرده. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 196)