جدول جو
جدول جو

معنی غور

غور
حیز و مخنث، (از برهان قاطع)،
فتق، (ناظم الاطباء)، مخفف غوره بمعنی مطلق میوۀ نرسیده و خام، در ترکیب غوربا نیز هاء غوره به تخفیف افتاده است، رجوع به غوره و غوربا شود:
بار درخت دهر تویی جهد کن مگر
بی مغز نوفتی ز درختت چو گوز غور،
ناصرخسرو،
- غور شدن، مبتلا شدن به فتق، (از ناظم الاطباء)، رجوع به غر بمعنی دبه خایه شود
لغت نامه دهخدا