نام روزهایی و جنگهایی است و سخن در باب غور بسیار است. ماجدۀ بکریه گوید: الا یا جبال الغور خلین بیننا و بین الصبا یجری علینا شنینها لقد طال ما جالت ذراکن بیننا و بین دزی نجد فما نستبینها. جمیل گوید: یغور اذا غارت، فؤادی و ان تکن بنجدیهم منّی الفؤاد الی نجد اتیت بنی سعد صحیحاً مسلماً و کان سقام القلب حب بنی سعد. احوص گوید: و انک تنزح بک الدار آتکم و شیکاً، و ان یصعد بک العیس اصعد و ان غرت غرنا حیث کنت و غرتم او انجدت انجدنا مع المتنجد متی تنزلی عیناً بأرض و تلعه ازرک و یکثر حیث کنت تردّدی. (از معجم البلدان)