اندوه. (ترجمان علامۀ جرجانی) (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء). غم. کربه. حزن، هر آنچه چیزی را بپوشاند. (از اقرب الموارد) ، تک مشک روغن و تک دریا وجز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، حیرت و شبهه. هو فی غمه، ای حیره و شبهه و لبس. ج، غمم. (اقرب الموارد) ، امر غمه، کار مشتبه و پوشیده که موجب اندوه باشد. منه قوله تعالی: ثم لایکن امرکم علیکم غمه. (قرآن 71/10). یقال: صمنا للغمه، یعنی جهت اشتباه روزه داشتیم. (منتهی الارب) (آنندراج) ، ظرفی که در آن غذا بپزند: و لایخرج الرؤوس من الغمه حتی ینتهی نضجها. (معالم القربه فی احکام الحسبه ص 106)