معنی غلغله انداختن غلغله انداختن (دَرْ، رَ دَ) غلغله افکندن. شور و غوغا افکندن. فریاد و هایهوی برآوردن. بانگ و آواز برآوردن: عاقبت منزل ما وادی خاموشان است حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز. حافظ. رجوع به غلغله افکندن و غلغل افکندن شود لغت نامه دهخدا