جدول جو
جدول جو

معنی غلباء

غلباء
(غَ)
مرغزار بسیاردرهم درخت. ج، غلب. (منتهی الارب). موضعی که درختانش به یکدیگر پیوسته و درهم یا انبوه باشند و غلباء را به ضم اول خواندن محض غلط است زیرا صیغۀ مؤنث است از افعل فعلاء. (از غیاث اللغات) (آنندراج). الحدیقه المتکاثفه. (اقرب الموارد) ، پشتۀ بزرگ و بلند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، قبیلۀ گرامی و بزرگ. (منتهی الارب). القبیله العزیره الممتنعه. (اقرب الموارد) ، عزه غلباء، عزت استوار و قوی. (اقرب الموارد) ، مؤنث اغلب به معنی ستبرگردن: ناقه غلباء، غلیظهالرقبه. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا