معنی غشوم
- غشوم (غَ)
- ستمکار. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء). منه: الحرب غشوم. و فی الحدیث: سلطان غشوم خیر من فتنه تدوم. (منتهی الارب). ظالم. ستمگر. بیدادگر: و چون یقین میشناخت که افتعال زمان غشوم و روزگار ظلوم او را با آن نخواهد گذاشت... (جهانگشای جوینی). و خود را از غصۀ روزگار شوم و سرور غشوم بازرهانی. (جهانگشای جوینی)
