جدول جو
جدول جو

معنی غسله

غسله
(غِ لَ)
آب غسل. (منتهی الارب) (آنندراج). آبی که با آن غسل کنند. (از اقرب الموارد) ، خوشبوی است. (منتهی الارب) (آنندراج). الطیب عند الامتشاط، طیبی که هنگام شانه زدن به کار برند. (اقرب الموارد) ، آنچه زنان در سر اندازند وقت شانه کردن از برگ درخت آس و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه زن در موی خود قرار دهد. (اقرب الموارد) ، سرشستنی چون خطمی و گل و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه سر را بدان شویند از خطمی و مانند آن، و گویند آن برگ آس است. و غسله به فتح اول گفته نشود. (از اقرب الموارد) ، در افریقیه غسله گیاهی را گویند که عوام اسپانیا آن را عینون نامند و در اروپا گلبولر نامیده شود، و آن از جنس گیاهان دوفلقه ای است و گلهای آبی دارد و در اروپا بسیار روید و 12 نوع از آن شناخته شده است. (از دزی ج 2 ص 212) ، غسله مطراه، آسی است که آن را به عطر بیالایند و بدان شانه زنند. (از اقرب الموارد) ، ابوغسله، گرگ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا