آنکه غربیل سازد. غربیل گر. غربال بند. رجوع به غربال بند شود، غربال بند. فیوج. کولی. یوت. غرچه. غرچی. غربتی. چینگانه. قرشمال. توشمال. لولی. لوری. سوزمانی. کاول. کاوول. بکاول. کابلی. کاولی. رجوع به غربال بند شود، زنی بدزبان و فریادزننده. و نیز دشنام گونه ای است زنان را. غربال بند. رجوع به غربال بند در این لغت نامه شود