معنی غربت زده غربت زده (دَ / دِ) آنکه از شهر و وطن خود دور و مهجور باشد. غربت دیده. (آنندراج) : رنگ و بو پردۀ بینائی بلبل شده است یک نفس شبنم غربت زده مهمان گل است. صائب (از آنندراج). - امثال: غربت زده مهربان باشد. (امثال و حکم دهخدا ذیل غربت) لغت نامه دهخدا