جدول جو
جدول جو

معنی غبار افشاندن

غبار افشاندن
(شُ دَ)
گرد برانگیختن. گرد پاشیدن:
دی غباری بر فلک میرفت گفتم کاین غبار
مرکبان شه ز راه کهکشان افشانده اند.
خاقانی.
ساحل آماده ای گشته ست هر آغوش موج
گر غبار از دل به بحر بی کنار افشانده ام.
صائب
لغت نامه دهخدا