معنی غالیه بوی
- غالیه بوی (یَ / یِ)
- آنچه بوی غالیه دهد. غالیه بو:
من وآن جعدموی غالیه بوی
من و آن ماهروی حورنژاد.
رودکی.
تا پدید آیدت امسال خط غالیه بوی
غالیه تیره شد و زاهری و عنبر خوار.
عماره.
کاین ز تبش آبله رویت کند
وآن ز نفس غالیه بویت کند.
نظامی.
ندیدم آبی و خاکی بدین لطافت و پاکی
تو آب چشمۀ حیوان و خاک غالیه بوئی.
سعدی
