جدول جو
جدول جو

معنی عیش راندن

عیش راندن(دَ)
عشرت کردن. خوش گذراندن:
چو سعدی عشق پنهان دار و لذت جوی و آسایش
به تنها عیش میراند که منظوری نهان دارد.
سعدی.
مرا پنج روز دگر مانده گیر
دو روز دگر عیش خوش رانده گیر.
سعدی.
گلیم بین که در آن بر چه عیش میراند
سیه گلیمی من بین که دورم از بر او.
سعدی
لغت نامه دهخدا