دشوار گردیدن سخن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیاص. رجوع به عیاص شود، سخت گشتن چیزی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیاص. رجوع به عیاص شود، درپیچان کردن کار دشمن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). پیچاندن کار بر خصم و داخل کردن او در آنچه درنیابد و نفهمد. (از اقرب الموارد) ، سخن دشوار و عویص آوردن در کلام، حجتها و دلایل دشوار آوردن بطوری که خروج از آنها برای شخص مشکل باشد. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، مبهم آوردن سخن. (از اقرب الموارد). سخن دشوار آوردن. (از ناظم الاطباء). عیاص. رجوع به عیاص شود