معنی عور عور(عَ وِ) بدباطن زشت سرشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بدباطن. (غیاث اللغات). بدسریرت، و مؤنث آن عوره باشد، چیزی که آن را حافظ نباشد. (از اقرب الموارد). معور. رجوع به معور شود لغت نامه دهخدا