همان عنقاء است که بصورت توصیف خوانده شود، و عنقاء مغرب بصورت اضافه نیز خوانده شده است. رجوع به عنقاو اقرب الموارد و منتهی الارب شود. آن را در تداول فارسی عنقای مغرب گویند. رجوع به عنقای مغرب شود. - حلّقت به فی الجو عنقاءمغرب (یعنی عنقای مغرب او را بهوا برد) ، کنایه از هلاک گشتن و باطل شدن چیزی است. (از اقرب الموارد). ، هر مرغ پرپرش و قوی بال را گویند، سخن بی معنی و غیر مفهوم، بلیه و بدبختی، زنی که به سفر رود و از وی خبری نباشد. (ناظم الاطباء)