جدول جو
جدول جو

معنی عنعنه

عنعنه
(خَنْوْ)
موجود بودن ’عنعنه’ در کلام شخص. (از اقرب الموارد). رجوع به عنعنه شود، تکرار کردن ’عن فلان’ در روایت. نقل کردن حدیث و روایت از چند تن، بترتیب از پایین به بالا. (از فرهنگ فارسی معین) (از اقرب الموارد) : علی التخصیص در ایام مغول که همگنان را به عنعنه مفهوم و مصور و مشاهده معلوم و مقرر است. (جامعالتواریخ رشیدی)
لغت نامه دهخدا