معنی عنتته
- عنتته (خَ دَ فَ)
- روی گردانیدن و بازگشتن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). اعراض کردن. (از اقرب الموارد) ، بالیدن و مرتفع گشتن شاخ. گویند: عنتت قرن العتود، یعنی بالید و مرتفع گشت شاخ بزغالۀ یک ساله. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
