جدول جو
جدول جو

معنی عنان گرداندن

عنان گرداندن(نِ شَ تَ)
روی برتافتن. بازگشتن. بجانب دیگر روی آوردن:
این گفت و عنان از او بگرداند
یک اسبه شد و دواسبه میراند.
نظامی.
نفس را عقل تربیت میکرد
کز طبیعت عنان بگردانی.
سعدی.
گر تو از من عنان بگردانی
من بشمشیر رو نگردانم.
سعدی.
چرا بسرکشی از من عنان بگردانی
مکن که بیخودم اندر جهان بگردانی.
سعدی
لغت نامه دهخدا