معنی عمم عمم (عُ مَ) تمام جسم و مال و جوانی. (از اقرب الموارد) : استوی علی عممه، برابر شد بتمام جسم و مال و شباب خود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ عمیم. رجوع به عمیم شود لغت نامه دهخدا