معنی عمل ران عمل ران (بَ) حاکم. متصدی عمل دیوانی. عملدار: چون ژاله و صبا و شباهنگ همچنین معزول روز باش و عمل ران صبحگاه. خاقانی. صانع زرین عمل، مهتر عالی شرف در ید بیضا رسید دست عمل ران او. خاقانی لغت نامه دهخدا