جدول جو
جدول جو

معنی عمار

عمار
(عَ)
عماری. (ناظم الاطباء). عماری را گویند و آن چیزی است دراز شبیه به کجاوه و به عربی هودج خوانند. (برهان قاطع). صاحب آنندراج پس از نقل معنی کلمه آنچنان که در برهان آمده است گوید: و به این معنی، با فتح و تشدید نیز آمده (عمّار) لیکن ظاهر آن است که بتخفیف، کنایه از زین و ستام باشد نه عماری:
همه جامه و گوهر شاهوار
همه تازی اسپان بزرین عمار.
فردوسی (از آنندراج).
اما این بیت در فرهنگ رشیدی، بعنوان شاهد برای ’عمار’ بمعنای ’عماری’ آمده و مصراع دوم آن چنین است: ’همه تازی اسپان زرین عمار’ و در شاهنامۀ چ بروخیم ج 1 ص 63 همین بیت چنین آمده است:
همان جامه و گوهر شاهوار
همان اسپ تازی به زرین عذار.
(با نسخه بدل ’فسار’ از چ کلکته) .و ’ولف’ در فهرست خود ’عمار’ را زین اسب معنی کرده است
لغت نامه دهخدا