معنی عم عم (عُم م) خرمابن دراز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). نخل دراز که درازی و پیچیدن آن کامل شده باشد. (از لسان العرب) (از تاج العروس) (از متن اللغه). عم ّ. و رجوع به عم ّ شود لغت نامه دهخدا