نام وی علی خان میرزا و متخلص به صادق و برادر کوچکتر مراد است. جوانی بسیار نامراد و کوچک دل و هم زبان است و چنان عاشق پیشه و باذوق است که اگرمحتاج نباشد بجز کار ذوق به کار دیگر اهمیت نمی دهد، اگرچه سلطنت باشد. حقیر در یکی از فترتها اتفاقاً به گیلان افتادم، ایشان نیز آنجا بودند، درباره من آنقدر که ممکن بود انسانیت و غریب نوازی کردند، خداوند به تمام آرزوهایشان برساند. همه گونه شعر ترکی و فارسی میگوید و تخلص او صادق است. این ابیات از اوست: فریب نرگس مستش بقصد جان برود چو رهزنی که بدنبال کاروان برود. طبیب از بهر خود این لطف و احسان را نگه دارد به دردش خوشدلم تدبیر درمان را نگه دارد... (مجمعالخواص ص 66)