نونه و چاهک زنخدان. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). چاه زنخ. چال چانه، میانه و راست از هر چیزی. (منتهی الارب). وسط. (اقرب الموارد) ، بن زبان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بن دنب ستور. (منتهی الارب). اصل و بن دم دابه، آنجا که خالی از موی باشد. (از اقرب الموارد) ، پی است که شکافته دو تاه بافند، مانند دم فوطه و نیفۀ درشت. (منتهی الارب). عصب و پی است که شکافته شود وبافته شود چون مخراق و تازیانه. (از اقرب الموارد) ، درشت از هر چیزی. (منتهی الارب). غلیظ از هر چیزی. (از اقرب الموارد) ، معظم هرچیزی. ج، عکاء. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، و عکّی ̍. (منتهی الارب). و عکاً. (اقرب الموارد)