معنی عکب عکب(عِ کَب ب) کوتاه بالای سطبر و فربه. (منتهی الارب). قصیر ضخم. (اقرب الموارد) ، سرکش از مردم و جن، آنکه مادرش شوی کرده باشد، اخ) نام زندان بان نعمان بن منذر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا